تخریب لانه‌ی پرندگان وحشی در ساحل زاینده‌رود

لایروبی زاینده‌رود بدون هیچ دلیل منطقی

پاییز 1404 همراه شد با وقایع تلخی برای زاینده‌رود در شرق اصفهان. پیمانکاران گرسنه و بی‌نوا تابوت زاینده‌رود را سوزاندند، صدها لانه‌ی پرندگان وحشی تخریب شد، ده‌ها گونه پرنده‌ی وحشی بار دیگر آواره شدند و آخرین پایگاه پرنده‌نگری و مطالعات پرنده‌شناسی در شهر اصفهان از بین رفت.

پیش از این داوطلبان پرنده‌نگری در اصفهان به مدت ده سال بیش از چهل تور پرنده‌نگری در آخرین ساحل طبیعی باقیمانده‌ از زاینده‌رود برگزار کرده بودند که تعداد زیادی از شهروندان پیر و جوان و زنان و مردان علاقمند به حفاظت از طبیعت در همین مسیر با پرنده‌نگری آشنا شدند.

پرنده نگری در ساحل زاینده رود

 

آخرین ساحل طبیعی بازمانده از زاینده‌رود

در انتهای شرقی شهر اصفهان جایی که زاینده‌رود از شهر خارج می‌شود دقیقا بعد از تصفیه‌خانه‌ی فاضلاب، رودخانه‌ی مرده‌ی زاینده‌رود به مدد پساب خروجی از تصفیه‌خانه که در بستر رودخانه جاری می‌شود به حیات در حال اغماء خود ادامه می‌دهد.

این آخرین زیستگاه طبیعی زاینده‌رود در شهر اصفهان بود که گیاهان بومی زاینده‌رود را حفظ نموده و تنها مامن و ماوای پرندگان مهاجر خسته‌ای بود که چند روزی در این شهر مهمان می‌شدند. همچنین نیزارهای زیبای ساحلی برای قرن‌ها محل زادآوری پرندگان بودند که هر سال در بهار تعداد زیادی جوجه در همین نیزارها متولد می‌شدند.

 

 

تنوع زیستی و ارزش‌های بوم‌شناسی

این بخش از رودخانه به دلیل آلودگی‌های موجود در پساب جاری شده سال‌ها بود که ماهیان بومی، قورباغه‌ها  و مارهای زاینده‌رود را میزبانی نمی‌کرد اما گیاهان بومی زاینده‌رود و برخی گونه‌های آبزی همانند لاک‌پشت‌ها با این شرایط وفق پیدا کرده بودند.

پوشش گیاهان بومی در کنار همان پساب نصفه نیمه و مرده و سیاه علاوه بر تامین غذای پرندگان از طریق جذب حشرات، فضاهای امنی نیز برای زادآوری و استراحت پرندگان مقیم و مهاجر فراهم می‌نمود. بطوریکه هر ساله تعداد زیادی از گونه های کنارآبزیان و گنجشک‌سانان در این پوشش گیاهی آشیانه‌سازی و زادآوری می‌کردند.

 

پرنده‌ی شاخص این منطقه چنگر ‌نوک ‌سرخ بود که مقیم منطقه بود و تمام طول سال در همین پوشش گیاهی زندگی و زادآوری می‌کرد.

حضور ده‌ها گونه از پرندگان وحشی مهاجر در همین منطقه در طی سالها به ثبت رسیده بود. از خانواده‌ی کنارآبزی‌ها انواع حواصیل‌ها، سلیم‌ها، آبچیلیک‌ها، انواع کشیم‌ها، اردک‌های سرسبز و خوتکاها و بسیاری از گنجشک‌سانان همانند سهره‌ها و توکاها و دمجنبانک‌ها و زردپره‌ها در این سواحل زندگی، تغذیه، زادآوری و استراحت می‌کردند.

همچنین در ساختمان‌های قدیمی کنار ساحل جغد کوچک، پرستوها و بادخورک‌ها آشیانه داشتند. پری شاهرخ، زنبورخوارگلوخرمایی و چند گونه از پرندگان شکاری نیز در این منطقه مشاهده می‌شدند.

در اطراف همین نیزارها روباه، شغال و خدنگ کوچک نیز زندگی و تغذیه می‌کردند که باعث می‌شد هرم‌های شکار و تغذیه تشکیل و چرخه‌ی حیاتی گیاهان‌بومی، حشرات و پرندگان نیز در جریان باشد.

در مجموع ارزش‌های تنوع زیستی و بوم‌شناسی این منطقه و فضای مناسبی که برای مطالعات عکاسان و دوستداران حیات وحش فراهم می‌نمود بعنوان آخرین سواحل باقیمانده در حاشیه شهر به آسانی قابل ارزیابی نیست.

سلیم طوقی کوچک در کنار زاینده‌رود

چه بر سر رودخانه آمده است

تاریخچه نابودی زاینده‌رود بر هیچکس پوشیده نیست. آخرین بار در سال‌های نه چندان دور در حوالی دهه‌ی 1380 زاینده رود دارای بوم‌سازگان بی‌نظیری بود.

انواع ماهیان بومی، مارها و دوزیستان در آن می‌زیستند. چندین گونه گیاه بومی آبزی و کنارآبزی در طول سواحل این رود پراکنده بود.

لاک‌پشت‌ها در نیزارها زادآوری داشتند و هزاران پرنده از صدها گونه برای گذران زمستان به این رود می‌آمدند و در تعقیب گرمای بیشتر به شهر می‌رسیدند و چهره و محیط بی‌نظیری برای گردشگری و سایر مشاغل وابسته فراهم می‌نمودند.

لاک پشت های زاینده‌رود

ماهی بومزاد آفانیوس اصفهان در اطراف پل خواجو و سی و سه پل به وفور دیده می‌شد. این گونه ماهی که در هیچ کجای دنیا وجود ندارد هم‌اکنون در جمعیتی بسیار شکننده در چشمه ها و قنات‌های کویر حاشیه گاوخونی به سختی به حیات خود ادامه ‌می‌دهد.

در نهایت جریان رود در بالادست منحرف شد و صدها کیلومتر از طول آن در گذر از شهرهای مختلف از جمله اصفهان خشکید و آن جریان حیات غنی کاملا از بین رفت.

چه بر سر آخرین سواحل در شرق اصفهان آمد

پس از گذشت دهه‌ها از خشک شدن زاینده‌رود تمامی چرخه‌های زیستی از طول مسیر آن رخت بربست اما در شرق اصفهان پساب خروجی از تصفیه خانه‌ی فاضلاب بر بستر رود جاری می‌شد و جریان حیات گیاهان بومی و جانداران منطقه را به سختی حفظ می‌نمود.

در پاییز 1404 بستر رودخانه در شرق اصفهان کف‌تراشی و لایروبی شد و تمامی چندهزار متر مربع نیزارهای زنده و سرحال و زیبای آن که آشیانه چنگرها بود تراشیده شد و به تلی از زباله در کنار رود تبدیل گردیده و در همان‌جا رها شد.

اینجا آخرین پایگاه پرنده‌نگری در شهر اصفهان بود که علاقمندان به محیط زیست و عکاسان حیات وحش را به سوی خود می‌کشاند و زایندگی، بخشندگی و سخاوت زاینده‌رود را به رخ می‌کشید و در عین حال هزاران جاندار مختلف از گونه‌هایی بی‌شمار را میزبانی می‌کرد.

پرنده نگری در زاینده‌رود

سخن آخر

آیا آنکس که دستور لایروبی را صادر کرده و بودجه آن را فراهم کرده انگیزه‌ای واقعی و قابل اعتنا داشته یا فقط برای پر کردن جیب‌ها یا خالی نبودن عریضه این طرح نابخردانه اجرا شده؟

آیا آن فردی که بر پشت فرمان ماشین آلات به بستر رودخانه رفته و کف‌تراشی می‌کند و همزمان می‌بیند که صدها چنگر نوک سرخ پا به فرار گذاشته و آواره می‌شوند و اغلب گرفتار سگ‌های ولگرد شده و جان شیرین‌شان را از دست می‌دهند، چگونه می‌تواند به کار خود ادامه دهد؟

در پایان مشاهده این حجم از ویرانی در سیستم تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری سازمان‌ها ما را به این فکر فرو می‌برد که ما به کجا می‌رویم؟

 

رودخانه زاینده‌رود پس از لایروبی

رودخانه زاینده رود پس از لایروبی

تمام تصاویر این صفحه توسط انجمن آوای بوم در سواحل زاینده رود در شرق اصفهان تهیه شده است.

پرنده نگری همراه با کودکان پیش دبستانی

زمان و مکان برنامه

در روز یکشنبه مورخ 4 آبان 1404 یک برنامه پرنده نگری برای 12 کودک پیش دبستانی از مدرسه سرزمین قصه ها برگزار گردید.

این اولین برنامه پرنده نگری انجمن آوای بوم در سواحل رودخانه زاینده رود در شرق اصفهان پس از لایروبی رودخانه و از بین رفتن نیزارهای آن بود.

برنامه از ساعت 8:30 صبح آغاز و در ساعت 10:30 به پایان رسید.

کیفیت برنامه

متاسفانه به دلیل لایروبی رودخانه و نابودی زیستگاه پرندگان برنامه از کیفیت همیشگی برخوردار نبود. همچنین سطح منطقه به دلیل رفت و آمد بیش از حد خودروهای سنگین بسیار خاک آلود و نامناسب برای طبیعت گردی شده بود.

رودخانه نیز که هم اکنون مقدار کمی از پساب خروجی از تصفیه خانه فاضلاب شرق اصفهان بر بستر آن جاری است به دلیل فقدان نیزارهایی که در جریان لایروبی از بین رفته اند شاهد حضور تعداد گونه های اندکی از پرندگان است.

گونه های مشاهده شده

در این برنامه تعداد 6 گونه پرنده به شرح زیر مشاهده گردید و برای بچه ها توضیحات لازم ارائه شد.

– هدهد   – دمجنبانک شکم زرد    – دمجنبانک خاکستری

– آبچیلیک تک زی   – کلاغ سیاه    – کلاغ ابلق

 

نابودی نیزارها در جریان لایروبی باعث خروج و از بین رفتن تعداد زیادی چنگر نوک سرخ که همیشه در این منطقه حضور داشتند گردیده است.

لاک پشت های منطقه نیز در فقدان نیزارها به گونه ای آواره در کناره های رود سرگردان هستند.

 

بازدید از لانه دارکوب

طی بازدید از لانه دارکوبی که در مسیر پرنده نگری بود مشاهده گردید که سوراخ ورودی لانه با اره بریده شده و احتمالا جوجه های سار که آخرین بار از این لانه  استفاده میکرد ربوده و لانه تخریب شده بود.

فقدان نیزارها نیز وجود هرگونه آشیانه پرندگان را منتفی کرده است.

 

 

دلنوشته ای برای پرنده نگری

یکی از اولیاء دبستان که کودکان را همراهی میکرد پس از شرکت در این برنامه مشاهدات و مطالب خود را برای ما ارسال نموده که در زیر عینا منعکس می شود:

 

***********************************

ادب پرنده‌نگری: درهم‌تنیدن تن و جهان

یکشنبه چهارم آبان‌ماه، در چارچوب پروژه «سفر کنجکاوی» مدرسه، همراه با نوآموزان، راهی طبیعت شدیم؛ سفری نه برای فتح، بلکه برای فهم. مقصد ما، پرندگان بودند؛ اما در واقع، خودمان را می‌بردیم تا در آینه‌ی پرواز، چیزی از خویشتن ببینیم. ذوقی مردم‌نگارانه در جانم شعله‌ور بود؛ دو هفته لحظه‌شماری کرده بودم برای لمس قصه‌هایی که در پرهای رنگین، در آوازهای صبحگاهی و در پروازهای بی‌مرز پرندگان نهفته‌اند.
هنوز طعم شیرین پرنده‌نگری را نچشیده بودم که خبری تلخ، کامم را آزرد. آقای ابراهیمی، سرتیم پرنده‌نگری و از عاشقان بی‌ادعای طبیعت، با اندوهی پنهان در گوشم زمزمه کرد: «این منطقه در اصفهان، زمانی یکی از غنی‌ترین زیستگاه‌های پرندگان بود؛ اما با تصمیمی نامعلوم، نی‌زارهایش را کنده‌اند و اکوسیستم، دچار تخریبی جبران‌ناپذیر شده است.» این داغ، بر دل هر آن‌کس نشست که به ادب طبیعت ایمان دارد.
با این حال، دوربین‌های دوچشمی را تحویل گرفتیم؛ نه برای شکار تصویر، بلکه برای آموختن. درس‌هایی که نه در کتاب‌ها یافت می‌شوند و نه در قفس‌ها. پرنده‌نگری، فقط دیدن پرنده نیست؛ تمرینی است برای نگریستن به جهان با «چشمانی مؤدب و بیدار».
از یوهان پالاسما آموخته‌ام که خواندن و نوشتن، تنها ابزار بالندگی نیستند؛ بلکه ادراک چندحسی و تجربه زیسته، به معنای دیلتایی آن، نقشی بنیادین در رشد انسان دارد. تجربه‌ی ربط با طبیعت، ربط با جریان خلاق آفرینش است؛ نوعی هم‌نوا شدن با هستی.
در همین نقطه، پرسشی در ذهنم جوانه زد: سفر چیست؟ این‌که سفر را جابجایی در فضا یا خلق یک گردش بدانیم، هنوز چیزی از معنا و تجربه‌ی سفر را نگفته‌ایم. حتی این‌که سفر، تعامل و مواجهه با دیگری است، درست است، اما کامل نیست. سفر، گشودگی است؛ گشودگی به هستی و فرارفتن از خود. قصه فقط بیرون آمدن از شهر و کاشانه نیست؛ بل بال گشودن و پرواز کردن است، از نقطه‌ای دیگر نگریستن، درنگیدن و پرسیدن. فقط مکان، فضا، آدم‌ها، طبیعت و فناوری‌ها نیستند که کانون توجه ذهن ما می‌شوند؛ گاه، حتی اغلب، خود «سفر» ما را مشغول می‌دارد: که چیست؟ چرا سفر می‌کنیم؟
اما سفر ما سفر پرنده‌نگری بود. اما چطور؟ پرنده‌نگری چیست؟
درباره پرنده‌نگری اطلاعاتی در گوگل می‌توانید کسب کنید اما به نظر من گوهر پرنده‌نگری در ادب در مقابل پرندگان جای دارد.
استاد فرهنگ رجایی در کتاب وزین «در ادب تعلیم و تربیت» به‌زیبایی می‌نویسد: ادب، همان وجدان بیدار ما در تعامل با جهان است. همان‌گونه که غذا خوردن یا سخن گفتن، آدابی دارد، تعامل با طبیعت نیز نیازمند آداب است. «ادب پرنده‌نگری»، لطیف‌ترین جلوه‌ی این تعامل مؤدبانه است.
یکی از مربیان تیم پرنده‌نگری، لابه‌لای صحبت‌هایش به نکته‌ای ظریف اشاره کرد: «در پرنده‌نگری، تلاش می‌کنیم لباس‌های هم‌رنگ طبیعت بپوشیم…» بلی، ادب پرنده‌نگری حتی بر پوشش ما نیز دقت دارد. این ادب، بر نگاهی نه صرفاً عرفی و دنیوی، بلکه بر نگاهی انسانی و متعالی تکیه دارد؛ معنویتی که جویای سعادت و شادی بشر است.
تماشای بی‌صدا و حضور بی‌مزاحمت، از اصول کار بود. ادب پرنده‌نگری، بر احترام به حریم خصوصی پرندگان استوار است. هرگونه دخالت، تعقیب، فریاد یا تغییر در زیستگاه آن‌ها، بی‌ادبی تلقی می‌شود، حتی اگر از سر شوق و علاقه باشد.
صلح با طبیعت، منشی بود که امروز تمرین کردم. در رفتار و منش آقای ابراهیمی، این صلح را به‌عینه دیدم؛ صلحی با پرنده بر شاخه، با آشیانه پنهان، و با پرواز جاری در آسمان. تخریب، شکار یا اسراف در طبیعت، در این نگاه، عین بی‌ادبی است. ایشان لانه‌ی پرنده‌ای را نشان ما داد که با عامل انسانی تخریب شده بود و از این بابت، غصه می‌خورد.
فروتنی در برابر نظم هستی، از فصل‌های یادگیری امروز من بود. آموختم که ادب پرنده‌نگری، هیچ گونه‌ای را برتر نمی‌داند؛ نه انسان بر پرنده، و نه پرنده بر انسان. هر موجودی جایگاه خود را دارد. پرنده‌نگری، تمرین فروتنی در برابر نظم شگرف و پیچیده‌ی طبیعت است.
در پایان، دریافتم که ادب پرنده‌نگری، فراتر از چند قانون ساده برای تماشا است. این تلاشی عامدانه و آگاهانه است برای همزیستی، مهرورزی بی‌ریا و پاکی در دل طبیعت. ادب پرنده‌نگری، «با هم بودن با هستی» است، نه سلطه بر آن.
این ادب، نیازمند «شهر پرنده‌نگر» است؛ شهری که درختانش محفوظ می‌مانند، تالاب‌هایش خشک نمی‌شوند، و آسمانش برای پرواز پرندگان باقی می‌ماند. شهری که در آن، کودکان با دوربین و دفترچه، نه با تفنگ و قفس، به سراغ پرندگان می‌روند و این را از ما بزرگ‌ترها می‌آموزند.
ادب پرنده‌نگری، ادب جهانداری و مراقبت از جهان است. این نگاه، «انسان‌ورزی» است نه انسان‌محوری. بکوشیم پرنده‌نگر باشیم، نه صرفاً پرنده‌بین. بکوشیم ادب و آداب این نوع نگاه را در هم آمیزیم و آن را به بخشی اصیل از زیست روزانه‌مان در تعامل با جهان تبدیل کنیم.

نوشته جناب آقای اعتصامی از اولیاء دبستان سرزمین قصه های اصفهان

***********************************

 

به‌روزرسانی فهرست قرمز پرندگان ۲۰۲۵: بازگردانی زیستگاه‌ها کلید مهار انقراض‌ها

بازگردانی زیستگاه‌ها؛ کلید کند کردن موج انقراض

 تازه‌ترین به‌روزرسانی فهرست قرمز پرندگان برای سال ۲۰۲۵ منتشر شد؛ ارزیابی‌ای که تصویر روشنی از وضعیت جهانی پرندگان نشان می‌دهد و روی یک پیام واحد تأکید می‌کند: اگر زیستگاه‌ها را حفظ و بازگردانی نکنیم، سرعت کاهش جمعیت‌ها بیشتر می‌شود.

چند عدد که باید بدانیم

  • در این چرخه، وضعیت ۱٬۳۶۰ گونه بازبینی شد و هشتمین ارزیابی جامع همه‌ی پرندگان تکمیل گردید.

  • از میان ۱۱٬۱۸۵ گونه ارزیابی‌شده، ۱٬۲۵۶ گونه، یعنی ۱۱٫۵ درصد، در سطح جهان «تهدید‌شده» هستند.

  • جمعیت ۶۱ درصد از گونه‌های پرندگان روند کاهشی دارد؛ این سهم در سال ۲۰۱۶ برابر با ۴۴ درصد بود.

این به‌روزرسانی یک خبر تلخ هم دارد: گیلانشاه خالدار که زمانی در سیبری غربی زادآوری می‌کرد و زمستان‌ها را اطراف مدیترانه می‌گذراند، اکنون منقرض‌ شده است؛ نخستین انقراض جهانی یک پرنده از خشکی‌های اروپا، شمال آفریقا و باختر آسیا.

ریشه‌ی مسئله و مسیر ترمیم

مهم‌ترین عامل کاهش‌ها، از دست رفتن و تخریب زیستگاه‌هاست؛ عمدتاً به‌دلیل گسترش و تشدید کشاورزی و بهره‌برداری از جنگل‌ها. کاهش سرعت تخریب ضروری است، اما کافی نیست. بازگردانی زیستگاه‌های تخریب‌شده همان حلقه‌ی گمشده‌ای است که می‌تواند بسیاری از جمعیت‌ها را دوباره روی ریل بهبود بگذارد.

درس‌هایی از میدانی که امید ساخته‌اند

جزیره‌ی گوآدالوپه، مکزیک: حذف گونه‌ی مهاجم و بازگشت جنگل

با ریشه‌کنی بزهای وحشی در سال ۲۰۰۷، جنگل‌های سرو فرصت نفس کشیدن پیدا کردند و سهره‌ی بومی گوآدالوپه که در دهه‌ی ۱۹۹۰ به ۵۰ تا ۱۰۰ فرد رسیده بود، امروز حدود ۳۳۰ تا ۸۰۰ فرد بالغ دارد و وضعیتش از «به‌ شدت در خطر» به «آسیب‌پذیر» بهبود یافته است. یک نمونه‌ی روشن از اینکه بازگردانی زیستگاه، جمعیت‌ها را برمی‌گرداند.

گولا، سیرالئون: کشاورزی جنگل‌دوست و نگهبانی از جنگل

شاخ‌کلاه‌سیاه آفریقایی به جنگل‌های قدیمی وابسته است. جنگل‌زدایی، وضعیت گونه را از «کمترین نگرانی» به «نزدیک تهدید» رسانده است. یک پروژه‌ی REDD+ با مشارکت جوامع محلی هم‌زمان دو کار می‌کند: ترویج کشاورزی و آگروفارستریِ سازگار با جنگل و تأمین گشت‌های حفاظتی برای کاهش شکار غیرقانونی. پیامی روشن: معیشتِ پایدار و حفاظت باید در کنار هم پیش بروند.

ماداگاسکار: فشار بر جنگل و ارتقای ریسک گونه‌ها

فشار بر جنگل‌های ماداگاسکار باعث شده ۱۴ گونه‌ی بومی جنگل به «نزدیک تهدید» و ۳ گونه به «آسیب‌پذیر» ارتقا یابند. از جمله اَسیتیِ اشلگل که فقط در جنگل‌های دست‌نخورده شمال‌غرب کشور یافت می‌شود و به‌علت جنگل‌زدایی سریع، بیش از ۳۰ درصد در هر دهه افت جمعیت دارد. اینجا هم پاسخ واقعی، تقویت حفاظت و بازگردانی زیستگاه است.

رودریگز، اقیانوس هند: بهبود چشمگیر فقط با بازگردانی

در جزیره‌ی دورافتاده‌ی رودریگز، احیای جنگل‌های بومی باعث جهش چشمگیر دو گونه‌ی بومی شد. جمعیت فنچ رودریگز به حدود ۲۰ هزار فرد و سِسک رودریگز به حدود ۲۵ هزار فرد رسیده و هر دو اکنون «کمترین نگرانی» ارزیابی می‌شوند آن هم بدون تکیه بر پرورش در اسارت یا مداخلات پرهزینه. فقط با بازگردانی و حفاظتِ زیستگاه.

این نتایج برای ایران چه معنایی دارد؟

پیام مشترک همه‌ی این نمونه‌ها ساده است: جلوگیری از تخریب و سرمایه‌گذاری جدی روی بازگردانی زیستگاه‌ها. در ایران، این «زیستگاه» فقط جنگل نیست؛ تالاب‌ها، دشت‌ها، بیابان‌ها و سواحل هم هستند. هر جا که فرسایش، خشکسالی، تغییر کاربری یا بهره‌برداری ناپایدار زیستگاه را تضعیف کرده، نسخه‌ی مؤثر همین است: احیای پوشش گیاهی بومی، مدیریت معیشت‌های پایدار، و حفاظت میدانی منسجم.
آوای‌بوم در پروژه‌های خود از تالاب‌ها تا دشت‌های مرکزی دقیقاً بر همین سه‌گانه تمرکز دارد و این گزارش جهانی، جهت‌گیری ما را تأیید می‌کند.

 

آپدیت ردلیست وضعیت پرنده ها در IUCN ۲۰۲۵