خیلی دور، خیلی نزدیک
زمانی تصور میکردم شگفتی طبیعت جهان تنها در ژرفای اقیانوسها، دل جنگلهای آمازون و صحراهای آفریقا وجود دارد و سادهترین راه دسترسی به آنها هم چیزی نبود جز لم دادن جلوی جعبه جادویی و تماشای قطبین و استوا از روی کاناپه و احساس شعف از امکان دیدار با خرس گریزلی بدون ترس از احتمال حمله آن و دیدن گذشت چهار فصل جزیره گالاپاگوس در کمتر از یک ساعت! پس از مدتی دریافتم که شگفتی طبیعت ایران نیز بسیار است و حرف های ناگفته زیاد دارد. تالاب ها ، زاغ بور ، طناز دشت کویر ، سیاه خروس ، عقاب مار خور ، شاه بوف تنها گوشه ای از این شگفتی های طبیعت هستند.
در این میان «انجمن پرندهشناسان آوای بوم و مرکز پرندهنگری اصفهان در پارک کوهستانی صفه» به کمک راهنمایان مجرب و دلسوز خود، نقش مهمی را ایفا میکند. این مرکز با برگزاری برنامههای پرندهنگری شهری در فصول مختلف و ترویج نگاه دقیق به طبیعت، پرندگان و همه موهبتهای الهی ، شرایط را برای تفریحی توأم با آموزش برای همه شهروندان و علاقهمندان فراهم کرده است.
شگفتی طبیعت ایران
میتوان به مواهب طبیعی ایران، آبشار مارگون، قله دماوند و لالههای واژگون خوانسار هم بالید! ضمن اینکه یاد گرفتم از خرید جانوران تاکسیدرمی شده و کمک به این تجارت کثیف دست بردارم و احساس نیاز به نزدیکی با طبیعت را با رفتن به آکواریوم، باغ پرندگان و باغ وحش های مختلف ارضا نمایم و افتخار کنم که جانوران مورد علاقهام را نه از طریق تلویزیون و خرید گونههای تاکسیدرمی شده که از نزدیک و در این باغها ملاقات میکنم و احساس پیروزی از اینکه بوی گلها را در باغ گلها میتوانم حس کنم و این قطعا از طریق تماشای مستند مقدور نبود!
در آن زمان برای من درک شگفتیهای طبیعت، تنها از پشت شیشه تلویزیون و میلههای قفس و شیشههای آکواریوم امکان پذیر بود، چرا که نه نگرانی از حمله گرگها داشتم و نه ترس از گزش پشه مالاریا و صاعقه و رفتن تیغ در پا! همه چیز ایمن و مطلوب! و البته حس تقدیر از کسانی که این خطرات را به جان میخریدند تا ما به راحتی به تماشای این شگفتیها بنشینیم. تا اینکه به صورت تقریبا اتفاقی با طبیعت نزدیکم کمی آشناتر شدم. اینجا بود که به یکباره پردههایی کنار رفت و چیزهایی خود را برایم به نمایش گذاشتند که از ندیدن و نشنیدنشان تا آن روز حیرت کردم!
تازه فهمیدم در باغ کوچکی که هر ماه میرفتیم و در آن فـقـط کـلاغ و گـنـجـشک به چشمم میخورد، بیش از بیست گونه پرنده رفت و آمد و حتی لانه دارند و حالا دهها صدای مختلف از آنها میشنیدم. آن موقع بود که درک کردم دیدن ببر بنگال از پشت میلههای قفس با لذت دیدن گله آهوان در زیستگاه واقعیشان قابل قیاس نیست !بنابراین گشتم تا هر چه نزدیکتر به خود، شگفتیهای اطرافم را دریابم.
جستوجوهایم را که از بیابان و جنگل و تالاب شروع کرده بودم، به شهر معطوف کردم و آن وقت بود که متوجه نوکزدنهای مکرر دارکوب سوری به درختی در خیابان استانداری و پرواز طوطیهای طوق صورتی بر فراز باغ غدیر شدم و چه زیبا بود استشمام بوی درمنهها در بیابان های مجاور شهر و دیدن شیطنت سنجابها در پارک جنگلی ناژوان! و حال به عنوان یک راهنمای رسمی طبیعتگردی، دوست دارم در پرسهزنی در داخل یا حومه شهر و روستا، لذت جستوجو و مشاهده دقیق طبیعت «نزدیک» را با دیگران به اشتراک بگذارم.
کلام آخر:
دوست دارم بچهها به جای ترس و واکنشی مانند پرتاب لنگه کفش، از دیدن مراحل رشد مارمولک داخل انباری و دانستن خصوصیات جالب آن لذت ببرند. دلم میخواهد نشان دهم که ساعت و روز و فصل و به طور کلی «زمان»، از طبیعت مستقل نیست و دیدن مارهای باغ وحش در زمستان همان قدر مضحک است که خوردن خربزه در آن فصل انسان را بیمار میکند! شگفتی طبیعت ایران بخشی از شگفتی طبیعت جهان است که در جایگاه و موقعیت خود زیبا و شگفت انگیز است.