درمان پرندگان آری یا نه؟
تغییرات اقلیمی، خشکسالی، آلودگی هوا و انقراض گونهها در سالهای اخیر توجهات زیادی را به خود جلب کردهاند. رسانههای گروهی بطور مستمر از اخبار این حوادث سخن میگویند و احساس خطر از آیندهی زمین برای بخش بزرگی از جامعه برانگیخته شده و مردم را به سمت مسئولیتپذیری برای کمک به حفاظت از محیط زیست سوق داده است.
نگارنده مقاله: محمدعلی آقاابراهیمی
«تمام مطالب منتشر شده در وبلاگ آوای بوم نشان دهنده نظرات نویسنده مطلب بوده و لزوما دیدگاههای انجمن را منعکس نمیکند.»
در این بین اخبار حمایت از حیوانات آسیب دیده پررنگتر از سایر موضوعات انعکاس یافته و افراد بیشتری را درگیر خود نموده است. همزمان با تبلیغات رسانهها، تشکلهای مردمی بسیاری برای حمایت از حیوانات شکل گرفته و در بین سایر گروههای اجتماعی نیز که به نوعی با طبیعت سروکار دارند، همانند گردشگران، کوهنوردان و سایر گروهها، کمک به حیوانات آسیب دیده به امری رایج تبدیل شده است.
این روزها حیوانات بیشتری توسط انسانها و به دلیل آسیب دیدگی از طبیعت خارج میشوند و برای مداوا به اسارت در میآیند. با گشتوگذاری در کلینیکهای دامپزشکی خواهیم دید که علاوه بر مراقبتهای فراوانی که از حیوانات خانگی در حال انجام است، موارد بسیاری نیز جانداران وحشی آسیبدیده به این کلینیکها انتقال مییابند تا بلکه درمان شده و به دامان طبیعت بازگردند.
علت تلفات بیشمار پرندگان وحشی
بخش بزرگی از این جانوران که به اسارت درمیآیند، به پرندگان وحشی اختصاص دارند؛ زیرا پرندگان در همهجا حضور دارند و در حالی که بسیار آسیبپذیر هستند تعارض بیشتری نیز با انسان دارند و متاسفانه هدفهای خوبی نیز برای شلیک شکارچیان هستند که همه این موارد منجر به بالا رفتن آمار آسیب دیدگی و تلفات آنها شده است.
پرندگان وحشی آسیب دیده به ندرت درمان میشوند و آمار برگشت آنان به طبیعت بسیار ناچیز است بنابراین تعداد قابل توجهی از این پرندگان تا پایان عمر در اسارت زندگی میکنند و یا در مراحل انتقال و درمان تلف میشوند.
در گذشته زمانیکه آنگونه مسئولیتپذیری که در بالا اشاره شد در جامعه وجود نداشت و در غیاب تبلیغات فراوان رسانهای، حیوانات و پرندگان آسیب دیده همانطور که به طبیعت تعلق داشتند در طبیعت نیز باقی میماندند و کمتر از چرخه طبیعت خارج میشدند. اگر تلف میشدند به غذایی آماده برای سایر گونهها تبدیل میشدند و اگر توان بازگشت و ماندگاری را بازمییافتند باز هم در چرخه طبیعت به راهشان ادامه میدادند.
دخالت انسان و کمک به حفاظت از حیات وحش
اکنون این دخالت انسان در طبیعت به امری موجه تبدیل شده است. از یک سو برخی طرفداران اذعان میکنند که چون انسان با زندگی شهرنشینی عرصه را بر حیاتوحش تنگ کرده و تعارضات آسیبزای بسیاری بر سر راه حیاتوحش قرار داده، پس رسیدگی به درمان حیاتوحش نیز از وظایف انسان به شمار میرود. از سوی دیگر افرادی هم با ترسیم هرم حیات و قرار دادن انسان در راس آن و جایگذاری سایر موجودات در بدنه این هرم مدعی هستند که آسیب به گونهها و انقراض گونهها و قهر و خشونت انسان نسبت به حیوانات، هرم زندگی را نااستوار میکند و به عبارت سادهتر زیر پای بشر را خالی میکند و ادامهی حیات بر زمین را دشوار میسازد پس کمک به حیات وحش آسیب دیده امری منطقی به نظر میرسد.
اما برای فعالان محیط زیست که به کار درمان و رهاسازی پرندگان میپردازند همواره سوال زیر برای آنها مطرح است:
کمک به درمان پرندگان وحشی آسیب دیده کار درست یا نادرستی است؟
حقیقت این است که کمک به حیات وحش نه وظیفه انسان است و نه هیچ یک از موجودات روی زمین انتظار این کمک را دارند در حالی که بعضا دیده شده برخی افراد از این نیز فراتر رفته و خود را قیم مطلق حیوانات میدانند، یا حکم به کشتن حیوانات غیر قابل درمان میدهند و یا دربارهی نحوه نگهداری این حیوانات نسخه میپیچند.
آنچه که در عمل در حال وقوع است بیش از آنکه کمک به حفاظت از محیط زیست محسوب شود، باعث خسارت بیشتر به طبیعت میگردد. خروج بسیاری از حیوانات از طبیعت بنا به هر دلیلی نه تنها کمک به آنان نمیکند بلکه معمولا اسارت و مرگ با سختی و درد را بر سر راهشان قرار میدهد.
از طرفی بسیار دیده شده که افراد هنگام مشاهدهی تولههای حیوانات و جوجههای پرندگان به اشتباه و با این خیال که والدین آنها را رها کردهاند و در شرایط خطرناکی قرار دارند، این موجودات وحشی را با خود میبرند تا زندگی دوباره به آنها ببخشند در حالی که والدین حیوانات و پرندگان به ندرت فرزندان خود را رها میکنند و تنها در آن موقعیت به خاطر احساس خطر، خود را پنهان کردهاند و در نهایت اقدام خیرخواهانهی آن افراد باعث از بین رفتن نسل جدیدی از آن گونه میشود. زیرا تولهها و جوجهها هرگز در اسارت راه و روش زندگی در طبیعت و تنازع بقا را یاد نمیگیرند و اینها نیز متاسفانه تا آخر عمر در اسارت باقی میمانند.
مشکل اساسی دیگر در این راه عدم وجود مراکز مجهز و مجرب و نبود اطلاعات و تجهیزات و امکانات مورد نیاز برای نگهداری و درمان حیات وحش است که باعث میشود، حیوانات آسیب دیده به محض خروج از چرخه طبیعت با دورانی پر از سرگردانی و استرس و سوء تغذیه روبرو شوند.
تنها موارد بسیار نادری وجود دارند که درمان، برای حیوانات در خطر انقراض آن هم تحت مراقبت متخصصان و در شرایطی بسیار پیچیده و حساس، کاری موجه خواهد بود و در سایر موارد این دخالت انسان در طبیعت به غیر از فرهنگسازی و آموزش جوامع برای حفاظت از محیط زیست، تاثیر مثبت دیگری در بر ندارد.
در پایان ذکر این نکته ضروریست که عدم آگاهی جامعه نسبت به موارد مطرح شده، مسئولیت رسانهها و تشکلها را برای آگاهی بخشی به مردم برای عدم دخالتهای بیمورد در طبیعت دو چندان کرده است.